دیدم کاری برای انجام دادن ندارم
و انگیزه ای هم .
دلم هیچ چیز نمیخواست
و حتی خودم را.
و بعد از انروز
اینقدر این احساس تکرار شد و تکرار شد که
حالا انگار نه انگار که
دلم هیچ چیز نمیخواهد
و انگیزه ای ندارم
و کاری هم برای انجام دادن!
به همین سادگی!
این غم که تو صدامه
زخم شب گریه هامه...
بزن و برو عزیزم
مثل هر کس که زد و برد
طفلی این دل که همیشه
به گناه دیگرون مرد